به گزارش مشرق، چهل سال پیش در 31 شهریور 1359 رژیم بعثی عراق با تصمیم و طرح قبلی و با هدف برانداختن نظام مقدس و نوپای جمهوری اسلامی جنگی تمام عیار را علیه ایران اسلامی آغاز کرد. صدام حسین رئیس جمهور عراق با ظاهر شدن در برابر دوربینهای تلویزیون عراق با پاره کردن قرارداد های قبلی، آغاز تجاوز رژیم بعثی به خاک ایران را اعلام کرد. بنابراین جنگی نابرابر در شرایطی به ایران تحمیل شد که از جانب استکبار جهانی به ویژه آمریکا تحت تحریم و فشار شدیدی قرار داشت.
ارتش عراق که بر اساس محاسبات خود از وضعیت داخلی و خارجی ایران، فتح یک هفتهای تهران را در سر میپرورانید، در روزهای نخست تجاوز، بدون مانعی جدی در مرزها تا دروازههای اهواز و اشغال خرمشهر ترکتازی کرد. تحت چنین شرایطی امام خمینی (ره) به خروش آمد و ندای ملکوتیش دلهای شیفتگان انقلاب و نظام را متوجه دفاع ازاسلام و کیان جمهوری اسلامی نمود؛ به طوری که بسیج و نیروهای مردمی بدون امکانات و تجهیزات و حتی آموزشهای نظامی به مقاومت پرداختند.
علیرغم کارشکنیهای رییس جمهور وقت بنیصدر، دفاع مقدس مردم مسلمان و انقلابی ایران شکل گرفت و نیروهای جوان، مخلص و شهادت طلب در قامت یلان گمنام به جبههها شتافتند. پس از شکلگیری، اتحاد و انسجام در میان نیروهای انقلابی حماسهای مقدس بوجود آمد که در تاریخ ایران اسلامی بیسابقه بود. حماسه دفاع مقدسی که برکات و دستاوردهای بینهایتی را برای ملت ایران به ارمغان آورد. جهاد و شهادت مردمان با ایمان و مخلص این سرزمین، ستونهای نظام اسلامی را تا مدتها مستحکم نمود.
اما براستی چرا رژیم بعث وارتش عفلقی عراق با وجود همه حمایت های اقتصادی، نظامی و سیاسی از سوی آمریکا و اروپا، نه تنها نتوانست به اهداف شوم خود دست یابد بلکه متحمل شکست و خسارات فراوان نیز شد، در جایگاه پاسخ به این چرایی مهم باید گفت: ایمان و اعتقاد راسخ مردم ورزمندگان به حقانیت نظام اسلامی و موج حضور پیوسته آنان در قالب «بسیج» که بزرگترین سرمایه انقلاب اسلامی و مهمترین نقش در زبونی و توقف ماشین جنگی عراق محسوب می شد، اشاره کرد.
البته در این شکست نظامی، باید عوامل سیاسی همچون ناامید شدن ابرقدرتها از پیشروی صدام و ارتش عراق برآن اضافه کرد که نهایتا به جریان قطعنامه 598 منجر شد.
قطعنامه مذکور که چندان عادلانه هم نبود لیکن، نسبت به سایر قطعنامههای قبلی، مواضع بیطرفانهتری داشت و جمهوری اسلامی ایران علیرغم بیمیلی اولیه سرانجام در تیر 1367 آن را رسماً پذیرفت
اما سوال جدی تر اینکه به رغم کارشنکنیهای متعدد و توطئههای آمریکا و اروپا و... چرا در سال 1367، سلحشوران ایرانی، جنگ را فاتحانه به اتمام رساندند؟ جوانان و فرماندهان از همان سالهای نخستین جنگ، علاوه بر اقامه واجرای «واستَقِم کَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَک» (هود،112) و استحکام قلوب وتزَّکی نفس، به افزایش و ارتقا قوای علمی و فنون نظامی هم بی اعتنا نبودند، ایجاد قرارگاه های مشترک و تاکتیکی، تاسیس مراکز مطالعات راهبردی و دانشگاه امام حسین (ع)، تاسیس گردانهای موشکی... که عمدتا به پیشنهاد جوانان تیزبینی از جمله شهید باقری؛ زین الدین، باکری و... صورت پذیرفته بودکه نیز ازتجلیات عقلانیت و خلاقیت در این دوره 8 ساله و منجربه توسعه و تداوم آن در سالهای بعد شد. این استراتژیها که مآلاً جمهوری اسلامی را به قدرت برتر منطقه و پیروز در جنگ تحمیلی 8سال مبدل ساخت، استراتژی دفع تجاوز یا برون راندن دشمن از سرزمین ایران اسلامی و استراتژی تعقیب و تنبیه دشمن که در آن دوران عملیاتهای ظفرمندانه فراوان ازجمله بیت المقدس، والفجر 8، کربلای 5 و خیبر و... را رقم زد که تحقق همان وعده نصرت الهی بود، استراتژی تعقیب نیز در دهههای بعدی به ویژه در عصر کنونی و در مورد مدافعان حرم و حریم اهل بیت (ع) و خط مقاومت، الگوی مناسبی بود که فرمانده عالی رتبه ایرانی سرلشکر شهید قاسم سلیمانی به احسن وجه از آن بهره جست و دشمنان سلفی تکفیری داعش را به ورطه هزیمت و نابودی کشاندند.
بنابراین علاوه بر ایمان قلبی امت مجاهد، عقلانیت و خلاقیت دوعامل پیروزی که درسایه تبعیت از ولایت می جوشید، مسمَّی گرفت و متصاعد شد.
ایمان قلبی در اولین غزوه تاریخ پیامبر اسلام (بدر) و نبرد عاشورا خود را به ایضاح نمایاند، در حماسه تاریخ ساز عاشورا، اصحاب سیدالشهدا (ع) مرعوب محاسبات و معاملات دنیایی نشدند و کثرت سپاه دشمن آنان را بیمناک نکرد، چرا که ایمان قلبی به «کَم مِن فِئَةٍ قَلیلَةٍ» (بقره 249) داشتند و با اراده و عقلانیت به مسلخ عشق درآمدند.
«احدی الحسنین» اسم رمز تمام پیروزها و عدم الفتح های مجاهدان اسلام تا کنون بوده و هست، خیرو نیکی در یکی از دوحالت است پیروزی و شهادت.
به فرموده امام راحل در قاموس شهادت واژه وحشت راه ندارد. «ما ملت امام حسینیم»، کَم مِن فِئَةٍ قَلیلَةٍ مظهر نصرت باوردلان و پاکباختگان و مصداق مجسم صحرای سرخ و تفتیده کربلاست که نقش آفرینان آن رزمندگان و عشاقی بودند که در اوج مظلومیت و گمنامی اما چنان رزم نامه ای را رقم زدند که در تاریخ نظیر آن را نمی توان یافت. آنان ندای امامشان را با درک عمیق احدی الحسنین لبیک گفتند.
ادبیات گمنامی در نهضت عاشورا به زیبایی تدوین و پایه گذاری شد. با بررسی تاریخ و اقوال تاریخ نگاران، اصحاب و فدائیان امام حسین (ع) از طرح نام و قبیله خود اکراه داشتند. برای مثال در مطالعات تحلیلی بعدی آشکار شده که چهار فرزند حضرت مسلم علیه السلام در این نهضت دراوج گمنامی به شهادت رسیدند. یا فرزندان حضرت زینب (س) در اوج عاشقی و گمنامی به صحنه قتال با دشمن مهیا شدند. جَون بن حُوَی از دیگر شهدای بزرگ نبرد کربلاست که که ظاهرا غلام ابوذر بوده، لیکن این مرتبه بی اعتبار دنیایی او را از ثبت نامش در شهاتنامه عاشورا نه تنها سست نکرد بلکه شاعف و جازمش کرده بود، امام پس از شهادتش بربالینش رسید و برایش دعا کرد...
امتیاز گمنامی در بعضی از منابع فلسفی روش سوداگرانه و رندانه بشمار می رود که افراد در سایه جمع حرکت خاموش، رای خاموش، سحن خاموش، و بالاخره حضور خاموش محافظه کارانه، داشته باشند در حالی که برعکس آن در تفکر اسلام شیعی دیده می شود چنان که دیدیم در مسلک اینان نشانه ایمان به ناپیدا بودن و همچنین در خط سرخ رزمندگی به گمنامی است. حتی پیامبر گرامی اسلام درباره نماز شب به مردم مدینه فرمودند: نماز را به هنگامی که مردم خفتهاند بگذارید و به سلامت وارد بهشت شوید یعنی اسلام اینقدر به فرهنگ عبادت در اوج معرفت و مکتوم عنایت دارد.
«احلی من العسل» یک گفتگوی نجواگونه عمو و برادرزاده است که امروز جهانی شده، قاسم و علیاکبر به تاریخ نویسی وقعی نمینهادند و رسانهسازی و رسانه ای شدن در جهان بینی شان جایگاهی نداشت رزمندگان دوران دفاع مقدس درست شبیه جوانان بنی هاشم رفتار کردند، یعنی با دیدن برخی از تصاویر در تلویزیون، وقتی چهرههای پاک و ناب آنان را میبینیم این احساس کاملا مشهود است که آنان از رسانهها، دیده شدن و شناخته شدن، مستغنی بودند.
دفاع مقدس ایران اسلامی در سایه این نام آوران و عظمتهای بیبدیل پنهان به اهداف خود نائل آمد. گمنامی و گمنام بودن در سیره، روش و منش اسلامی از فضیلت والا و خاصی برخوردار بوده و روایات بسیاری درباره انسانهایی که خود را به چنین خصلتی آراسته و ملزم دانسته اند، آمده است. بزرگان دینی نیز در سیر و سلوک و شیوه عملی خود، گمنامی را شعبه ای از خلوص در عمل و نیت میپنداشتند و همواره برای تقرب به خداوند متعال از این اصل اساسی بهره می جستند. با شروع جنگ تحمیلی ادبیات گمنامی در حوزه دفاع مقدس شکل دیگری به خود گرفت. هنگامی که رزمندگان دلاور ایران اسلامی در برابر تجاوز دشمن بعثی و عراقی قرار گرفتند، این واژه بار دیگر بعد از 1400 سال از نهضت عاشورا معنا شد و تکرار گردید.
آری گمنامی در مکتب عشق، این عظمت ها را به دنبال دارد.شبهای عملیات ندای احدی الحسنین در جانشان چنان پیچیده بودکه هیچ کدام از موانع و استحکامات دشمن جلودارشان نبود، شاهد آن کربلای 5، گواه متواتر آن داوطلبی برای عبور از میدان مین و باز کردن معبر و... و شاهد بزرگ این فداکاری و گمنامی در قامت رعنای ابراهیم هادی دیده می شود.
چنانکه رهبر عزیزمان می گوید: شهید ابراهیم هادی؛ میخواست گمنام زندگی کند اما امروز در تمام آفاق فرهنگی کشور نامش پیچیده است.
چه زیباست که این ابیات را مروری نماییم و مرتبه گمنامی و شهدای گمنام را دریابیم
در دعای اهل دل باران فراز آخر است گریه کن در گریهی عاشق صفایی دیگر است
عاشقان با اشک تا معراج بالا میروند بهترین سرمایه انسان همین چشمتر است
در جواب بیوفایی خلوتی با خود بساز دست کم تنها شدن ازدل شکستن بهتر است
شد فراموش آنکه بیش از قدر خویش آمد به چشم آنکه با گمنام بودن سر کند نامآور است
شهدای گمنام هیچگاه در اندیشه شهرت و معروفیت حماسه هایی چون ابراهیم هادی در فکه و کانال کمیل را نمی آفریدیند که امروز به فرموده رهبر معظم انقلاب نام شان در صدر فهرست امور فرهنگی میدرخشد.
آری در راز فتح بزرگ وعامل پیروزی نهایی همین اخلاص و تواضع و روحیات ایثارگری و گمنامی است که شیعه را در پروتو برکات خود بیمه نموده. ولوای پرافتخار آن را بدست تک تک مجاهدان فی سبیل الله واگذار کرده است و آثار تربیتی و اجتماعی میان جوانان و نوجوانان ورویش های انقلاب بجا گذاشته است. الگویی مانند ابراهیم هادی که امروز در اکثر ورزشگاهها، پروفایل جوانان، دیوارنوشتهها، دلنوشته و... که سالروز ولادت، تاریخ حدودی شهادت و... او را حک و برگزار میکنند و کتاب سلام برابراهیم که نقل شیرین حکایات زندگی مخلصانه اوست دست به دست دختران و پسران می شود همه و همه بارتابی از میل به گمنامی اوست...
در همین شهرستان بزرگ ورامین کم نبودند جوانانی در حدو اندازه های ابراهیم هادی که در عنفوان جوانی رفتند وبه درجاتی از شهادت و جاودانگی نائل شدند طبق آمار مثبته، ورامین در جبهه ها و مناطق و محورهای جنگی و عملیاتها برگ زرّینی در کنار قیام 15 خرداد از خود بجای گذاشته است. قله حضور آنان را در عملیاتهای کربلای 5، بیت المقدس (فتح خرمشهر)، والفجر 8 و بدر و خیبر و فتح المبین شاهد هستیم.
در دوران سطح ملی فرماندهان بزرگی مثل شهید احمدکاظمی، حسن باقری را به دنیا معرفی کردیم و در ورامین نیز فرماندهان بزرگی مثل شهید کارور، شهید ملاآقایی، شهید قمی، سرلشکر اردستانی و... به کشور اسلامی تقدیم کردیم. اگر در دوران دفاع از حرم در سطح کشور شهدای و جوانان عزیز که حجت خداوند معرفی شدند مانند شهید حُجَجی و... پرواز کردند در ورامین شهدایی مانند ثامنیراد، گودرزی، سیدرضا حسینی، حیدری و محمدرضا احمدی و... در کارنامه بصیرت، ایثار و حماسهاش ثبت شد.
مقبرههای مترک شهدای گمنام در ورامین بزرگ، گواه ریشههای محکم اتصال با اهل بیت (ع) و غیرت، مهمان نوازی و شهیدپروری این مردمان است.
*سیدعلی سیدطاهرالدینی